محل تبلیغات شما

سکوی پرواز



*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/7/22 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی اضافه وزن1» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

سخنان استاد کمک راهنما سرکار خانم وجیهه

این سی دی از ابتدا راجب اضافه وزن صحبت می کند و این موضوع بین همهخیلی باب شده است و همه به دنبال این هستیم که چرا اضافه وزن داریم و می خواهیمبفهمیم هر کسی که لاغر شده است چی خورده و چه کار کرده است که ما هم آن را یادبگیریم؛ اولین چیزی که از او می پرسیم این است که چی خوردی که لاغر شدی در ابتداگفته می شود که ما اصلاً از جسم خودمان هیچ اطلاعی نداریم، آقای مهندس 6 تا سی دیراجب ساختمان جسم دادند که کار کردیم، اگر هر کدام از شما گوش نداده است اگر میخواهید اضافه وزنتان را درمان کنید اول باید آن 6 تا سی دی ساختمان جسم را گوشدهید و کاربردی کنید تا بدانید که کلاً این جسم چی هست و چه چیزی از آن دست ماست وچطوری می توانم انرژی بگیرم.



"به نام آن که جان رافکرت آموخت چراغ دل به نورجان برافروخت"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز پنجشنبه 98/7/11 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی نخل» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان گرانبار استاد کمک راهنمای محترم خانم وجیهه"

( "اِنَّ الاِنسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُود" انسان به رب خودشناسپاس است.) کلاً ما انسان ها ناسپاس هستیم و همیشه آن چیزی را که باید یادمانبرود یادمان می ماند و آن چیزهایی را که نباید یادمان برود فراموش می کنیم و مدامبرای خودمان آن ها را تکرار می کنیم؛ ما در روز دوشنبه آینده جشن اسیستانت ومرزبان را داریم، مرزبان ها واقعاً زحمت می کشند؛ اینقدر کارشان سخت است ومسئولیتشان سنگین که آقای مهندس همیشه از این یاد می کنند که "مثل این است کهمرزبانان پا بر روی گدازه های آتش راه می روند" و در قبال کارشان هیچحقوقی هم دریافت نمی کنند، پس وظیفه ی من این است که قدردان این مسئله باشم و هرکس را به اندازه ی شأنش به او نگاه کنم، خدایی نکرده بی احترامی به کسی نشود، حتیبا نوشتن یک دلنوشته ی زیبا هم می توانیم آن ها را خوشحال کنیم، پس یادمان باشد مامصداق "اِنَ الاِنسانَ لِرَبهِ لَکَنُود" نباشیم و ناسپاس آن کسانی کهبه ما خدمت می کنند نباشیم.



*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/7/8 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی مقاله اول از کتاب چهارده مقاله» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان استاد کمک راهنما سرکارخانم وجیهه"

عکس العمل های آشکار و عکس العمل های پنهان با همدیگر بروز می کنند، عکسالعمل های آشکار را در فرد می توانیم ببینیم اما پنهان را همانطور که اسمش هم رویآن است را نمی توانیم ببینیم. مصرف کنندگان در زمان مصرفِ مواد دچار یبوست می شوندولی به محض قطع مواد دچار بیرون روی می شوند و یکی از دلایلی که به مسافران گفتهمی شود شربت dsap بخورند همین مسئله ی یبوست آن ها است.

در زمان عکس العمل های پنهان میل به خودکشی دارند و کند ذهن می شوند ودر بعضی از موارد توانایی جنسی و گاهی اوقات هم ناتوانی جنسی اتفاق می افتد که منِهمسفر باید درک آن را داشته باشم که چه اقدامی بکنم. درمان در روش دی اس تی کمی باتوانایی جنسی شروع می شود که منِ همسفر باید حواسم جمع باشد که چجوری برخورد کنمکه تمام انرژی مسافرم صرف این کار نشود و روند سفر مسافرم خراب نشود و این انرژیصرف بازسازی بدنش شود، صرف ساختن شهر وجودی اش که خراب شده بشود و اگر بخواهد صرفاین کار شود انرژی اش تحلیل می شود و آن مقدار داروی ot که خورده بابت این مسئله مصرفمی شود و نه می توان گفت قطع شود و نه می توان گفت که زیاد، بلکه از حالت طبیعی هم بایدخیلی کمتر باشد که اگر متوجه حرکاتمان که باعث تحریک مسافرمان می شود باشیم اینامر را می توانیم کنترل کنیم ولی منظور هم این نیست که فاصله مان را به قدری کم کنیمکه از حد تعادل خارج شود؛ نه، فقط می خواهیم تحریک جنسی اتفاق نیفتد، نمی خواهیمدر هم نشینی و هم صحبتیمان خدشه ای وارد شود و در محبتمان خللی ایجاد شود. شاید همبعضی ها بگویند که ما چند سالی است که این مسئله را نداریم و مصرف مواد مخدراینقدر زیاد بوده که ما این مسئله را در زندگیمان نداریم، اما ممکن است با شروع روشدی اس تی و آن تعادلی که در بدنش ایجاد می شود این کار نیاز شود که در این زمانمنِ همسفر باید آن را کنترل کنم.


به نام خدایی که عاشقی اش دل می خواهد نهدلیل

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/7/1 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی امواج بازدارنده ذهن» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان آموزنده و پرمحتوای استاد کمکراهنما سرکار خانم وجیهه"

هر صدایی که اطراف ما هست از صدای بچه ها و صندلی ها که بر روی زمینکشیده می شود، یک نفر که داد می زند و حرف می زند این ها همه برای این است که مارشد کنیم و درست شویم، نمی توانیم جلوی مشکلات و مسائل زندگی را بگیریم و بگوییمکه نه نباید این گونه شود، نه این ها هست و ما باید نقطه ی تحملمان را نسبت به آنبالا ببریم، من خودم آدمی بودم که وقتی سر لژیون خانم ندا می نشستم، کنار بلندگوجای ما بود و این بلندگو یک سوئیچی داشت که وقتی آن را می زدند ویزویز می کرد، منآن را می شنیدم ولی هیچ کس در لژیون نمی شنید و من آنقدر به صدا حساس بودم که میگفتم هیچ کس چیزی نگوید تا من صحبت های خانم ندا را بشنوم، آنقدر با حال خرابیوارد می شدم که می گفتم سکوت باشد و کسی حرف نزند، این ها همه آمده بودند که مننقطه ی تحملم بالا برود، ولی الان بچه ها شیطنت می کنند اصلاً متوجه نمی شوم ونگاه نمی کنم، پس نقطه تحملمان را بالا ببریم و به صداها واکنش نشان ندهیم.



"به نام همتای بی همتا"
*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/6/25 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی امواج بازدارنده ذهن» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

   "سخنان طلایی استاد کمک راهنما خانم وجیهه"

 برای اعلام سفر، اول باید چند سال تخریب مسافر و اخرین انتی ایكس مصرفی را بگوییم، بعد از آنمدت طول سفر را كه چند ماه بوده به روش دی اس تی همراه با داروی شفا بخش اوتی سپسنام كمك راهنمای مسافر و پس از ان نام كمك راهنمای خود را می گوییم و مدت رهایی و سفر اولی ها بعد از ان باید بگویند در شروع در اوج چندسی سی بوده و سپس مصرف حال حاضر باید گفته شود.

تی دی اس یعنی سه وعده در روز

بی ای دی دو وعده در روز

دیلی یك وعده در روز

هر وعده سه دهم سی سی حساب میشود.

سپس استاد اشاره كردند كه برای روز رهایی دفتر های مرتبو خوش خطی داشته باشید و سر رسید استفاده نكنید و هر سی دی نباید از ١٥صفحه كمترباشد.


*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/6/11 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی وادی هفتم» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.*

"سخنان طلایی استاد کمکراهنما خانم وجیهه"

در وادی های اول تا چهارم به ما گفته شد تفکر کنیم، در امر تفکرنیروهای احیاء و القاء و تحرک به ما کمک می کنند، پس ما تنها نیستیم  و می توانیم از نیروهای می کمک بگیریم اماخودمان باید تصمیم نهایی را بگیریم و وادی پنجم آمد و به ما گفت هر چه را که تاکنون فکر کرده ای را عملی کن و وادی ششم هم گفت اگر می خواهی تفکراتت را عملی کنیبیا و از عقلت کمک بگیر چون عقلت به تو اشتباه نمی گوید و عقل را به عنوان فرماندهقبول کن چون ما همه ی این کارها را در دنیا انجام می دهیم تا به فرمان عقل برسیمدر دعایمان هم همین را می گوییم: "تا به فرمان عقل نزدیک شویم".

وادی هفتم خیلی راحت به ما می گوید: "رمز و راز کشف حقیقت در دوچیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه ما برداشت می نمائیم." برای بهتر متوجهشدن، خودِ وادی هم کلمه به کلمه معنی کرده است.

راز: یعنی یک مطلبسرپوشیده، سِر

رمز: یعنی آن راز نهفته،مثل گاوصندوق که آن کلیدش که می خواهد باز شود رمزش است و چیزی که در آن است رازشاست.

کشف: یعنی آشکار نمودن،اصولاً باید یک چیزی وجود داشته باشد تا ما بتوانیم آن را کشف کنیم.

حقیقت: یعنی راستی و درستی،نهایت منتهای هر چیزی. حقیقت هر موضوعی به دو تا مورد بستگی دارد: یکی رمزش ودیگری رازش. رمز الان در کنگره برای ما پیدا کردن راه است و راز آنچه که من برداشتمی کنم.



*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/5/28 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی حقه 3» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.*


سخنان استاد کمک راهنما خانم وجیهه

جهانبینی یعنی دریافت و ادراک ما از جهان پیرامونمان. ما از جهانبینیخیلی چیزها یاد گرفتیم در اینجا به ما می گوید آن چیزهایی را که یاد گرفته ایم راروی خودمان اجرا کنیم، نمی خواهیم زمانی که جهانبینی را آموزش می گیریم بر فرضمثال اگر از شرک یا کبر یا چیز دیگری گفتیم بگوییم که بله فلانی شرک دارد و دیگرانرا مورد قضاوت قرار بدهیم، یک جاده ای را در نظر بگیرید، همه در حال حرکت در اینجاده هستند، من از جاده بیرون نیایم و بایستم و مثل کسانی که قاضی هستند و نظارتمی کنند نگاه کنم، ببینم که چه کسی در مسیر است، چه کسی درست حرکت می کند، چه کسیاز مسیر خارج شده است و چه کسی جلوتر و چه کسی عقب تر است، ما دستور جلسه ی قضاوتو جهالت را هم داریم. ما در مقامی نیستیم که بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم، پس دراینجا خیلی راحت برای من بیان می کند که من آموزش جهانبینی را فقط برای اصلاح خودممی بینم و قرار نیست که این آموزش ها را ببینم و روی مسافرم اجرایشان کنم که ببینمروی بند و قاعده هست، انسان واقعی است یا نه. و اگر این کار را کردی بدان که مثلثجهالتت خیلی در حال رشد است و اصلاً دانایی نداری. زمانی که آموزش گرفته ام و ضلعتفکر و تجربه را هم دارم پس باید دانایی را کسب کنم، مراحل دانایی این است که اولآموزش اتفاق می افتد، بعد تجربه و بعد تفکر، و اگر در یکی از این ها گیر کردهباشیم یعنی اینکه فرآیند دانایی متوقف شده و ما در یک مرحله از دانایی مانده ایم،پس ما قرار است که جهانبینی را روی خودمان کار کنیم.

هشت ماه طول می کشد تا یک گندم را که می کاریم این گندم رشد کند و بهثمر برسد و گندم بدهد، این هشت ماه نمی تواند شش ماه یا چهار ماه شود و اگر نه ماههم شود از بین می رود، یک زمان بخصوصی دارد که این گندم کاشته شود تا ما بتوانیمآن را برداشت کنیم و از آن استفاده کنیم. مثل زمانی که مسافران وارد کنگره می شوندما نمی توانیم بگوییم که بَه بَه فلان مسافر شش ماه سفرش طول کشید، نه، به آن رشدکامل و آن پختگی نمی رسد و مثل آن زمانی می شود که آن را زودتر از فِر در می آوردو می گوید شما گناه داری و عجله داری و زودتر می خواهی به فلان جا بروی، شما بیاتا زودتر به تهران ببریمتان تا گل رهایی را بگیرید، نمی شود باید آن ده ماه، یازدهماه را پله پله کم کند. حالا این نقل این کبر و شرک و. است، کسی که کبر داردخودش را همسطح خدا می داند و کسی که کبر دارد از همان اول کبر کامل ندارد ممکن استبیست درصد یا سی درصد کبر داشته باشد و به همان اندازه که کبر دارد نور و روشناییرا که خداوند به او می دهد را از آن محروم می شود و نور و رحمتش و نعمتش کم می شودو هر چقدر درصدش بالاتر برود به کبر کامل نائل می شود و کسانی که شرک دارند میخواهند زمان را بخرند و می گویند که ما می خواهیم زودتر به آن چیزی که می خواهیمبرسیم، در نتیجه به سراغ کسانی که کبر دارند و خودشان را خدا می دانند می روند.مثالی که زدیم گفتیم مانند کسانی که پیش رمال ها و دعانویسان می روند و می خواهنداز آینده خبر دار شوند، یا پولی به دست بیاورند و یا زودتر یک حالی به زندگیشانبدهند و نمی خواهند برای آن زحمت بکشند و کافران کسانی هستند که رحمت و نعمت هاییرا که دیگران داشتند را نمی توانستند ببینند، یعنی خوبی های دیگران را نمی توانندببینند و آن ها را پنهان می کنند، طرف خیلی خوب می نویسد و خوش خط است ولی زورش میآید به او بگوید که چه دست خط قشنگی داری و چه زیباست. اگر تو خوبی ها را دیدی وآنها را ابراز کردی آن زمان است که خوبی خودت را هم می توانی ببینی، دو تا حرف است،نه این که خوبی تو را ببیند، خوبی خودت را می توانی ببینی، در سی دی حقه 2 گفته شدکه انسان یک باغ میوه دارد و یک زمین شالیزار دارد و یک زمین هم دارد که بایر است،کسی که کافر شود فقط زمین بایرِ خودش را می بیند و آن باغ میوه و شالیزارش را نمیبیند و تمرکزش را روی زمین بایر می گذارد، نیرو و انرژیمان به یک جای اشتباه میرود و یک مسیر اشتباهی را می رود، در زمین شوره زار و نامرغوب می رود جایی کهنتوانیم اصلاً از آن استفاده ی درستی ببریم.



" به نام خدای پیدا وپنهان "


سلام دوستان پرتو هستم یک همسفر

مجموعه سی دی های پایه وحقه اصولی را به من یاد آور شدند که من آنهارا در زندگی فراموش کرده بودم واصلا به آنها توجه نمی کردم و قانونهایی را یادگرفتم که تا کنون نشنیده بودم، قوانینی که ثابت شده و تغییر ناپذیرند. دراصل منشأ مشکلاتیرا که در زندگی با آنها بر خورد می کردم را نمی دانستم. در اینجا متوجه شدم اگربخواهیم علم وآموزش های کنگره را با  آموزشهای بیرون مقایسه کنیم، می بینیم که آقای مهندس و آقای امین تمام مفاهیم را ازپایه برایمان تعریف می کنند، برای همین است که تفاوت بین مثلاً: روح و نفس رامتوجه می شویم. پس تا زمانی که انسان ها چیزی را در ذهنشان تصویر سازی نکنند نمیتوانند آن را فرا گیرند، که این ها همان استفاده از مدل برای درک بهتر مفاهیم است.

پس لازمه ی رسیدن به دانایی تفکر، تجربه و آموزش» است و زمانی کهفرآیند آموزش به درستی اتفاق افتاد می توانم، بهتر تفکر کنم و تجربیات کسب کنم ودانایی ام را به دانایی مؤثر تبدیل کنم و با رهایی از ضدارزش ها و شکست نیروهایمنفی و بازدارنده تغییر را در خود به وجود بیاورم.

و اما کبر، شرک، کفر و نفاق» که در کلام الله اصطلاحاً به آنهامحکمات گفته می شود،  با کمی تفکر و تعقلردپای آنها را در زندگی خود خواهیم دید که به صورت بیماری ها، مشکلات و گره هاییدر زندگیمان ظاهر می شوند و به وضوح می بینیم که در تمام زمینه ها و امورِ زندگیاجتماعی و فردیِ همه ی ما جا باز کرده اند و ما به راحتی از آنها می گذریم و فکرمی کنیم که این صفات نابودگر مختص زمان پیامبران و گذشتگانِ خیلی دور هستند و نقشیدر زندگی های امروزی و مُدرنه ندارند و جالب این که با گوش دادن به این سی دی هاتازه متوجه شدیم که نه، همین الان هم در زندگیِ ما اتفاق می افتند و مدام با آنهادرگیر هستیم.







" به نام قدرت مطلقالله "


سلام دوستان ملیحه هستم یک همسفر

در مورد شرک و کفر باید گفت که این دو مقوله هم زمان با هم اتفاق میافتند و کسانی که از این افراد حمایت می کنند و دنباله رو راه آن ها می باشندافراد مشرک می باشند، همه ی این افراد در سیستم آفرینش کار می کنند ولی می خواهندبه خواسته هایشان زودتر از زمان مقرر برسند و قوانین را نقض می کنند، این ها بهدنبال فرمانده و خدای جدیدی هستند و مشرکان می شوند بنده ی کسی که کبر دارد.

تاریکی از کبر به وجود می آید و کبر زمانی خود را نمایان می کند کهانسان بداند از ماهیت بالاتری برخوردار است و کبر می ورزد و همانطور که می دانیمکسانی که کبر دارند از پتانسیل و قدرت جاذبه ی قوی نسبت به بقیه برخوردارند و هرکسی نمی تواند دچار کبر شود، یکی از نشانه های کبر این است که آرامش را از دست میدهد، کسانی که کبر دارند انرژی دیگران را می گیرند و انرژی خیلی کمی از خودشان بهدیگران می دهند.

ولی کسانی که شرک دارند اهل معامله هستند، یعنی یک چیزی می دهند و یکچیز دیگری می گیرند، مثال: یک گوسفند نذری می کنند و یک خانه می خواهند، کسانی کهشرک دارند در آرزوی این هستند که روزی خودشان به خدا تبدیل شوند و کسانی که کبردارند روزی درونشان تهی می شود و نشانه ی کبر این است که فرد احساس می کند نژادبرتر است، در صورتی که نژاد برتر یکی است و فقط وفقط خالق می باشد.

 در حقه ی 3 به این موضوعاشاره دارد که مدل برای این است که انسان تصویر خوبی از یک مسئله داشته باشد، وقتیتصویر پیدا شد مسئله ساده می شود.

در مثال زمین دو مثلث وجود دارد:

انسان، یعنی زمین چه ماهیتی دارد می شود بسترش و چه خاصیتی می شودخواسته های نفس و با این ها چگونه برخورد می کند که در زمین چه چیزی بکارد و چهچیزی نکارد می شود تفکرات.

مثلث ساختار یا بستر: "جنس خاک، خواسته ها، تفکرات"

مثلث رحمت خالق: "نور، آب، هوا"

ترکیب زمین و خواسته ها و تفکرات ما به اضافه ی مثلث نور، آب و هواهمه چیز را به وجود می آورد،اگر زمینی نورش زیاد باشد این نور به حرارت و اگر آبکم باشد به خشکی تبدیل می شود.

مراحل درک کردن انسان شامل: 1 رؤیت، 2 شنیدن، 3قسمتی که درک می شود که همان قلب است. در صور پنهان موقعی که انسان نورش کم می شودکم کم تصاویر را دیگر نمی تواند دریافت کند که در کفر هم همین مسئله وجود دارد.

تمرکز نور در یک نقطه می تواند آن چیز را چند برابرِ چیزی که هستزیباتر نشان دهد و کم بودن نور می تواند آن را خیلی کم اهمیت نشان بدهد، پس زمانیکه انسان دچار کفر می شود چون خوبی ها را پنهان کرده به خوبی ها نوری تابیده نمیشود و به بدی ها نور می تابد و چیزهایی که کم اهمیت هستند برایش فوق العاده پر زورو ارزشمند و چیزهایی که ارزشمند هستند برایش فوق العاده کم اهمیّت و بی محتوا بهنظر می رسد.

 


" به نام خدایمهربانی ها "


سلام دوستان هاجر هستم یک همسفر

ما برای یادگیری از هر مطلب احتیاج به تعریف داریم، بعد از آن احتیاجبه مدل و بعد آموزش. اگر ما نتوانیم آموزش بگیریم در ما تغییر به وجود نمی آید وما از نیروهای بازدارنده پیروی می کنیم، چون جهانبینی را آموزش ندیده ایم نمیتوانیم تغییر کنیم. کبر، کفر، شرک و نفاق در مورد آنها در قرآن بسیار گفته شده وبارها تکرار شده اند.

کبر یعنی کسی خود را در حد خدا بداند، کسی که دچار کبر می شود به سمتتاریکی ها می رود، ابلیس و فرعون دچار کبر شدند و کسی که کبر پیدا می کند نورش کممی شود و برای بدست آوردن نور از دیگری کمک می گیرد، نمونه ی کبر تعصب نژادی است،چون نژاد فقط مال خالق است. کسی که کبر دارد و ما از او اطاعت می کنیم ما می شویممشرک (مثال کارخانه) مشرکین کسانی هستند که به دنبال خالق دیگری می گردند.

انسان ها مانند زمین هستند، که هم زمین مرغوب داریم و همنامرغوب.انسان ها هم ویژگی خوب دارند که به آن حسنات می گویند و هم ویژگی بد کهسیئات می گویند. انسان قابل تغییر است،مثلا من در موسیقی استعداد ندارم ولی زمینهام برای یادگیری خوب است پس با تلاش می توانم تغییر کنم.

در کفر انسان خوبی انسان های دیگر را نادیده می گیرد، کفر به خدا هماین است که ما نعمت های خدا را نادیده بگیریم، چشم و گوش و. بگیوم مال خودم است،خدا کیست؟ کفر به بندگان این است که من بدانم دوستم صدای زیبا دارد ولی آن راپنهان می کنمو بیان نکنم، زمانی که من خوبی های دیگران را نادیده بگیرم خوبی هایخودم هم پنهان می شود، مثال همان زمین، که زمانی که من کفر دارم زمین مرغوب را میبینم ولی می روم سمت زمین نامرغوب و وقتم را برای کاشتن می گذارم و در آخر به منهیچ محصولی نمی دهد و در کفر سهمیه ی من قطع نمی شود فقط جابجا می شود، ولی در کبرسهمیه ی من قطع می شود، در شرک اختیار و کنترل همه چیز برای انسان نامحدود می شودو اجازه ی تصمیم گیری ندارد، شرک زمانی است که ما از کسی که دچار کبر شده استپیروی کنیم و در آخر او برای ما تصمیم گیری می کند.



به نام یکتای بی همتا
*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/5/14 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی مروری بر سی دی حقه2» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.*


"سخنان استاد کمکراهنما خانم وجیهه"

در ابتدا در مورد دیر آمدن رهجوها تذکر داده شد که باید زودتر از زمانتعیین شده در کنگره حضور داشته باشند، چه سفر اولی ها و چه سفر دومی ها.

و نکته ی مهم دیگری که تذکر داده شد در مورد نوشتن سی دی ها بود کهفرمودند طبق گفته ی آقای مهندس چهل تا سی دی باید نوشته شود تا رهجو جزء سفر دومیها محسوب شود، پس هر سی دی که سر لژیون نام برده می شود چه من بگویم بنویسید چهنگویم شما آن را بنویسید، هر کس بنویسد به خودش خدمت کرده است، یعنی ننویسید موقعرفتن به تهران زمانی که آقای مهندس بالای برگه تان می نویسد سفر اول، حالتان گرفتهمی شود، بنابراین چهل تا سی دی باید نوشته شود و هر سی دی هم کمتر از ده صفحه نشودولی اگر به خود من باشد هر سی دی باید نوزده صفحه باشد.

و نیز در مورد ورزش گفته شد که ورزش در کنگره مکمل درمان است،ما که معتاد و مصرف کننده نیستیم از یک مصرف کننده حالمان بدتر است و باید حتماورزش کنیم. ما به این که بیرون از کنگره ورزش های مختلف انجام می دهیم کاری نداریمما ورزش در کنگره را برای لبیک گفتن به آقای مهندس انجام می دهیم، برای این کهاز کنگره حمایت کنیم، برای اینکه از جایی که اینقدر دارد به ما خدمت می شود حمایتکنیم. روزهای جمعه وقتی به پارک می رویم کلی به ما خوش می گذرد، غیر از اینکهورزش می کنیم، بازی می کنیم و خیلی به ما خوش می گذرد پس آن را جدی بگیریم و حضورداشته باشیم و استفاده کنیم. وقتی در رِزومتون ورزش نداشته باشید به شما خدمت دادهنمی شود، در زمانی که می خواهید استاد جلسه شوید اگر ورزش نداشته باشید به شماخدمت داده نمی شود.


"به نام خالقهستی"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/4/31 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم راضیه و حضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی مروری بر سی دی حقه» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.*

سخنان استاد کمک راهنما خانم وجیهه

مثالی که می توان برای کبر بزنیم این است که وقتی برای تعیین جنسیتپیش دکتر می رویم، یعنی اینکه دکتر را در حد خداوند بردیم و دکتر را هم پایه ی خدامی دانیم و نمی خواهیم از خداوند پیروی کنیم که ببینیم برای ما چه چیزی خواسته است،کبر می ورزیم و در نتیجه نعمت هایی را که خداوند به ما داده، نعمت آن فرزندی را کهبه ما داده است را پنهان می کنیم و کافر می شویم. زمانی که من، دکتر را با خداونددر یک عرض قرار می دهم و بگویم پیش دکتر بروم تا برای من تعیین جنسیت کند، یعنیکبر ورزیده ام. هر چیزی که خداوند برای من مقدر کرده حتما برای من لازم بوده است،اگر دختر دارم لازم من است و اگر پسر هم دارم لازم من است و اگر هم هر دو را دارم،پس لازم من بوده است.

هر کاری که در کائنات انجام می شود، پایه ی اصلی آن بر اساس علم است،یعنی چیزی در کائنات همین طوری به وجود نیامده است، همه چیز روی علم است که حتیآقای امین در سی دی حقه 3 کبر و شرک و کفر را به مزاج انسان ها ربط می دهند.

تعریف های پایه را باید خوب یاد بگیریم، اگر این تعریف های پایه راخوب یاد بگیریم می توانیم جلو برویم و جهانبینی را بهتر یاد بگیریم، وگرنه اگرمعنی کلمات را متوجه نشویم بعد که جلوتر می رویم برایمان سخت می شود و نمی توانیمیاد بگیریم.


"به نام آفریدگار عشق و محبت"

اعضای لژیون سکوی پرواز روز دوشنبه مورخ 98/8/6 مسئولیت خدمت و انجام امور را به عهده داشتند، 

در این راستا جلسه با استادی عالی هم لژیونی عزیزمان خانم همسفر ملیحه آغاز به کار نمود. 


ملیحه جان لحظه لحظه رشد و بالندگیت آرزوی ماست

قدم هایت استوار و شادی هایت پایدار
  


 اعضای لژیون خیلی عالی همکاری نموده و جلسه به بهترین شکل برگزار شد.

 از همه ی این عزیزان سپاسگذار و برایشان داشتن لحظه هایی ناب و پر از آرامش در زندگی را آرزومندیم. 

دستور جلسه پنجشنبه مورخ 98/8/9 کتاب چهارده مقاله " مقاله چهارم "

دستور جلسه دوشنبه مورخ 98/8/13 " سی دی اضافه وزن 2 "


"به نام قدرت مطلق الله"

روز پنجشنبه بعد از جلسه عمومی لژیون تشکیل شد و دراین زمان کوتاه باز هم مثل همیشه از سخنان استاد بسیار استفاده کردیم و سراسروجودمان را آرامش فرا گرفت.


"سخنان آرامش بخش استاد کمک راهنما خانم وجیهه در پاسخ سؤال رهجوهایلژیون سکوی پرواز"

مسافر سفر خود را انجام می دهد، راهنما هم دارد و راهنمایش به او میگوید که چه کاری خطا و اشتباه است، فکر نکنید که او مشکلاتش را با راهنمای خود درمیان نمی گذارد، راهنما خصوصاً راهنمایان مسافران اینقدر در کارشان وارد هستند کهاز چشم های طرف می خوانند که امروز زده و آمده یا با خانمش دعوایش شده و آمده، سیدی گوش داده و نوشته است یا نه فقط اوتی اش را خورده و آمده و فقط برای این که اینجا اوتی بگیرد آمده است، راهنمای مسافران همه متوجه این ها هستند شما جوش خودتانرا بزنید، ذهن ما هم در دارد و هم دریچه، لطفا دریچه اش را ببندید و کلید درش همدست خودتان باشد نگذارید هر کسی با هر حرفی و گفتاری به ذهن شما وارد شود گاهیاوقات طرف حالش خراب است و می خواهد از تو انرژی بگیرد، شما انرژیتان را به اوندهید انرژی را برای خودتان نگه دارید، مثلاً: اگر کسی به شما مدام می گوید کهکنگره برای چی می روی؟ حال مسافرت خیلی خوب شده است که تو هم کنگره را رها نمی کنیو مدام دنبال کتاب و دفترهایت هستی؟ او القاء و الهام منفی به شما می کند گوشندهید و دریچه را ببندید و کلیدش دست خودتان باشد و حواستان باشد چه کسی با چهبیانی می خواهد به ذهن و جسم شما وارد شود. اگر کسی حالت را خراب کرد خود طرف حالشخراب است من باید از این جا اینقدر انرژی بگیرم که نگذارم کسی بتواند حال من راخراب کند هر کسی را نگذارم روی حال من تأثیر بگذارد من باید تأثیرگذار باشم، من بهعنوان مادر یک خانواده باید حالم خوب باشد.



"به نام خدای مهربان"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/8/13 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی اضافه وزن2» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.


"سخنان استاد گرامیکمک راهنما سرکار خانم وجیهه"

اشتباهات هستند که باعث آموزش می شوند و وقتی اشتباهی رخ می دهدپشتش آموزشی هست وگرنه اگر همه ی کارها درست باشد گاهی اوقات یادمان می رود کهداریم از زندگی و از لحظه به لحظه ی روزهایمان آموزش می گیریم فکر می کنیم همیشهزندگی باید همین جور باشد، اگر همه چیز روی روال عادی و خوب باشد ما مطمئناًهیچ وقت از زندگیمان درس نمی گیریم اما وقتی یک نَشیبی باشد وقتی می رسیم به آنفراز قدر آن فراز را می دانیم و می فهمیم که اگر دچار نشیب دیگری شدیم چطوری از آناستقبال کنیم و چجوری با آن برخورد کنیم و از داخل آن کوله پشتی که آموزش هایمانرا داخل آن ریخته ایم چه چیزی به درد این نشیب می خورد و آن را در بیاوریم واستفاده کنیم و تجربیاتمان همیشه به ما یاد می دهد که باید چه کار کنیم، برای همیناست که با به دست آوردن تجربه به خودمان فرصت می دهیم.


 

 



استاد عزیزمان خانم وجیهه 

 مالکیت آسمان را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند

همیشه چون امروز به سمت آسمان پیروزی و موفقیت گام بردارید


توفیق ورود به دروازه های سفر دوم را به شما تبریک می گوییم


از طرف اعضای لژیون سکوی پرواز
تا باد چنین بادا .




با آرزوی موفقیت برای هم لژیونی عزیزمان که یک قدم به هدفشان نزدیک تر شدند

خانم ملیحه عزیز ورود شما را به سفر دوم تبریک و شادباش می گوییم



از طرف اعضای لژیون سکوی پرواز

چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند .
تبریک تبریک تبریک



*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/11/28 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی چراغ» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

بیانات استاد عزیزمان سرکار خانم وجیهه

هدف هایمان چیزیی نیستند که زود به دستشان بیاوریم، باید برایشان تلاشکنیم و برایشان قدم برداریم و محکم باشیم، خانم اسماعیلی امروز در صحبت هایشانگفتند: خانم زیبا در کنگره پوست انداختند، یعنی کسی می تواند از فراز و نشیبهای زندگی راحت و سربلند بیرون بیاید که استقامت داشته باشد و شل و ول نباشد ودم دمی مزاج نباشد، که امروز بگوید به مسافرم کمک می کنم و روز دیگر بگوید به منربطی ندارد او خودش مصرف کننده است.

ما می گوییم او را کنار بگذار و روی خودت کار کن، ببین خودت چقدرتخریب داری، چون می خواهیم حال خودت خوب شود، مسافر هم خودش کمک راهنما دارد وخودش مسیرش را پیدا می کند، گفته می شود که رهجو مثل آب جاری است، اگر بخواهدبه رهایی برسد و بخواهد به درمان برسد راه خودش را پیدا می کند، پس لازم نیست مناو را به سمت جلو هُل بدهم؛ به خودم برسم، ببینم اشکال از کجای کارم است، خودمانرا دریابیم و خودمان را مُبرا از این ندانیم که من گناهکار نیستم و رفتار من درستبوده است.



"به نام معمار بزرگِ عشق"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/11/21 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی زنباره عجوزه را جوان می بیند» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

سخنان استاد عزیزمان سرکار خانم وجیهه

در این سی دی در مورد کنترل نقاط حساس و زنباره عجوزه را جوان می بیندصحبت می شود که هر دو مربوط به غریزه ی جنسی است. اکثر شما که به کنگره آمدید بااین مسائل دست و پنجه نرم کردید، چون می دانید کسی که مواد مصرف می کند بر رویغریزه ی جنسی اش دیگر آن کنترل خاص را ندارد، یا توان و قدرتش را از دست می دهد؛ولی الان منِ همسفر یک وظایفی بر عهده دارم و این جا آمده ام که این مسئله رابیاموزم که چرا یک مسافر برایش این اتفاق می افتد.

ما در صورت مسئله اعتیاد گفتیم: مواد افیونی از بیرون وارد بدن شدهو جایگزین مواد شبه افیونی داخل بدن می شود. حالا کسی که مواد مصرف می کند درابتدا قدرتش در این زمینه بالا می رود و چون با یک یا چند بار مصرف کردن قدرتش درآن زمینه زیاد می شود، در نتیجه در آن مسئله ماندگار می شود و تکرار کردن دوباره یاین مطلب باعث می شود که بدن نتواند آن موادی را که برای این کار لازم دارد رابسازد در نتیجه بدن تنبل می شود و مجبور است برای این مسئله مدام مواد مصرف کند.



"به نام یگانه معبود هستی"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/11/13 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی پای شکسته» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

از خویش و خدای خویش بخواهید که به وجود انسان ها دمی فوق دم دمیدهشود و قوای احساسی آن ها را از نظر حس خارج از وجود قوی گرداند و اتحاد در ماوراءمحکم گردد و اگر می بینید که حس در اشخاص از درجه حیوانیت بالاتر صعود نمی نمایدبدانید آنان دوست و همراه نیروهای الهی نیستند و با آنان همراه مباشید که درفرامین دریافتی شما وقفه ای طولانی ایجاد می شود.

استاد بزرگمان در نهایت آرامش و متانت مطالب بسیارآموزنده ای در مورد سی دی پای شکسته را بیان نمودند و موارد مبهم را خیلی رسا بیاننمودند:

آیا دوست دارید برای هر کسی درد دل کنید؟ آیا قبلاً این کار را انجامداده اید؟

مشکل اصلی ما اعتیاد است و اولین چیزی که با آن دست و پنجه نرم میکنیم و نمی خواهیم در کنار ما باشد این مسئله اعتیاد است و ممکن است با هر کسیراجب این مسئله درد دل کنیم، ما چون در حوضه ی اعتیاد صحبت می کنیم اعتیاد را مثالمی زنیم اما شما ممکن است در هر قسمتی از زندگیتان با آن برخورد کنید و راجب یک سریمسائل با کسانی درد دل کنید که اصلاً اندازه ی آن صحبت شما نباشند و آن ها را نمیشناسید یا آن ها را می شناسید ولی ظرفیت پذیرش آن درد دل شما را ندارند، ممکن استنزدیک ترین افراد به شما هم باشند مثلاً: خواهر یا مادرتان یا خواهر شوهر و یا مادرشوهر یا حتی دوستتان باشد و شاید چند سال با هم رفت و آمد هم داشته باشید اما آنظرفیت لازم در وجود آن طرف نیست و درد دل را بر علیه شما استفاده کند، شک نکنید؛ممکن است در مورد اعتیاد شوهرت ت درد دل کنی و روزی دیگر سر مسئله ای،اعتیاد همسرت را به تو گوشه و کنایه بزند و در آن زمان همه ی آن چیزهایی را کهساخته ای به هم می ریزد و خود شما این اجازه را به طرف مقابل داده ای؛ وقتی کسیدرونش را برای کسی بازگو می کند که چه اتفاقاتی در روزمره من رخ می دهد و من از چهچیزی در حال رنج بردن هستم مجوزش را به طرف مقابل می دهد که بیا و در مورد منقضاوت و تجسس کن، می توانی پشت سرم هم غیبت کنی. یعنی بدون این که بخواهیم این کاررا انجام می دهیم، درد دل کردن بد نیست اما به این شرط که طرف مقابلت را اینقدربشناسی که بدانی ظرفیتش چقدر است و یک موقع هست به خواهر یا دوستی حرفی را بیان میکنی و می دانی که آن حرف دیگر در سینه اش است و تمام شده است چون ظرفیتش را داشته،ولی گاهی وقت ها کمک که نمی شود هیچ، بلکه آن مشکل چند برابر بزرگ هم می شود. مادر احادیث هم داریم که گفته شده حضرت علی با چاه درد دل می کردند، دیگر بالاتر ازاین؟ چون ظرفیتش را در کسی نمی دیدند که بخواهند با او درد دل کنند.

و در ادامه بخوانید.



"به نام خدا"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/11/7 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی گمگشته» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان آموزنده استادعزیزمان خانم وجیهه"

آستانه ی آشوب به چه چیزی بستگی دارد؟ آیا همه به آستانه ی آشوب میرسند؟

همه ی ما انسان ها می توانیم به آستانه ی آشوب برسیم، آیا تا کنونشنیده اید که کسی به فرزندش بگوید: آن روی سگ من را بالا نیاور!؛ همه ی ما انسانها دو تا رو داریم، یک روی حیوانی و یک روی انسانی و گاهی وقت ها آن روی حیوانیمانرا نشان می دهیم که این روی حیوانی همان زمانی است که نمی توانیم خودمان را کنترلکنیم و نمی توانیم تعادل خودمان را حفظ کنیم چون نقطه تحملمان پایین است، برایاین که نقطه تحملمان را بالا ببریم باید دانش و داناییمان را در کل بالا ببریم،اگر داناییمان را بالا ببریم ناخودآگاه نقطه تحملمان هم نسبت به آن بالا می رود، واگر دانایی من در این زمینه که مثلاً: اگر تصادفی رخ دهد و قفل فرمان را دربیاورم ممکناست دست به کار خطرناک بزنم و اگر درنیاورم دیگر به کسی آسیب نمی زنم و بگویم خوبحالا آن طرف مقابل نمی فهمد، من که می فهمم؛ بالا برود، آن وقت است که  نقطه تحمل هم بالا می رود و در نتیجه به آستانهی آشوب نمی رسم.



"به نام خداوندگار زمین و آسمان ها"
*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/10/30 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی بیکران 1» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.


سخنان استاد بزرگوارمان سرکار خانم وجیهه

چیزی که برای ما انسان ها محترم شمرده شده است قدرت اختیاری است که خداوند به ما داده، وقتی انسان به زمین وارد شد خداوند قدرت اختیار را به او داد و گفت تو را بر سر دو راهی قرار می دهیم و تو می توانی یا راه فسق و فجور را انتخاب کنی یا راه تقوا، پس به ما قدرت تفکر و اختیار داد تا ما بتوانیم در هر زمینه ای چیزی برای گفتن داشته باشیم.

بیشتر امراضی که برای انسان به وجود می آید از بی محبتی است، ما بیشتر دوست داریم که آن محبت را دریافت کنیم و یک نیرویی به ما می گوید که فقط دریافت کن، اگر کادو یا پول، توجه یا عشق یا محبت است فقط دوست داریم دریافت کنیم و همه را برای خودمان می خواهیم و یادمان می رود که طرف مقابلمان هم این چیزها را می خواهد، طرف مقابلمان فقط یک بدی داشته آن هم این که مصرف کننده ی مواد بوده ولی اگر بنشینی و خوبی هایش را لیست کنی واقع بینانه، نه این که دو تا خط نوشتی بگویی نه دو تا خوبی هم نداشت، اگر واقع بینانه خوبی هایش را بنویسی می بینی تنها بدی اش همین مصرف کننده ی مواد مخدرش بوده است و گاهی اوقات اگر واقع بینانه تر نگاه کنیم می بینیم باز تقصیر ماست و از بی محبتی ماست که به این جا رسیده، نمی خواهم بنشینید و خودتان را سرزنش کنید، هر چه بوده گذشته، از امروز به بعد مرض بی محبتی را در خانه هایمان در پلاستیکی می اندازیم و بیرون می اندازیمش تا دیگر آن را نداشته باشیم، پس اگر فقط بخواهید محبت را دریافت کنید خودتان دیگر یک جایی کم می آورید چون انسان تا چیزی را فرستنده اش نباشد، گیرنده اش هم نمی تواند باشد، اصلاً تا انسان چیزی را نداشته باشد نمی تواند دریافت کند، شما تا پول نداشته باشی که بتوانی وسیله ای را بخری نمی توانی از آن لذت هم ببری، پس محبت را باید بدهی تا بتوانی آن را دریافت کنی، همین طور بنشینی و بگویی به من محبت بدهید، محبت که دریافت نمی کنی هیچی، خشم و کینه هم در دلت کاشته می شود چون خواستی فقط دریافت کنی و طرف مقابلت در حالی نبوده که بتواند به تو محبت کند و تو هم بذر خشم و کینه را در دلت نسبت به او می کاری و هر روز هم آن را آبیاری می کنی و هر شب اشک می ریزی و با این اشک ها شب ها می خوابی و حالت هر روز خراب تر از دیروز می شود، پس آنقدر محبت کنید تا طرف مقابل محبت کردن را از شما یاد بگیرد، ببین چه استادی باید باشی در محبت کردن، استاد هیچ وقت به شاگردش نمی گوید که به من محبت کن، نه تنها فقط به مسافر باید محبت کنی، بلکه فرزندانمان هم به محبت نیاز دارند، گاهی وقت ها بچه های ما از بی محبتی هست که با ما ارتباط ندارند، ما نتوانستیم به وقت به آن ها محبت کنیم، آن وقتی که احتیاج داشته من سرم گرم مسافرم و مصرف کردن او بوده، آن ها بزرگ می شوند و یک مواقعی هست که باید باز پس بدهی، بازخورد آن روزهایی را که یادت رفته را یک جاهایی پس می گیری و مطمئن باشید که پس می گیرید، یعنی امروز پس نگیریم یک روزی بالاخره این ها را پس می گیریم، دلم می خواهد آن چه باور است محبت است فقط روی زبانمان نباشد، خالی نباشیم، ظرف خالی فایده ندارد، همیشه دوست داریم که کسی در کنارمان باشد و آن قدر پر باشد که ما بتوانیم از اندوخته آن برداریم، خودت بیا و یک بار تجربه کن و خودت این ظرف پر باش، تو خالی نباش، تو محبت کن، خیلی از مسافرهایی که می آیند از درد بی محبتی مصرف کننده شده اند، محبت به جا، به موقع  و درست نه محبت بی خودی و بچه هایی که به آن محبت بی خودی شود می شوند همان طلب کارانی که هر روز می گویند چرا این کار را برایم نکردی، چرا آن کار را برایم نکردی، بدانید کی و کجا و چه جوری آن محبت را انجام بدهید.


" به نام نامی الله "

با حرکت راه نمایان می شود،امواج چون گردباد بر زمین فرود می آیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت می برند و این جز فرمان حاصل نمی گردد.

با شما که پیمان می بندید در اندیشه ی آن باشید که از زمین برخواسته و به آن مکانی که فرمان است رهسپار شوید.

در س هیچ چیز به وجود نمی آید و زایشی نیست، همه چیز در حرکت شکل می گیرد؛ و سپس ساختارها پدیدار، موجودات خلق و سفر در حلقه های آفرینش آغاز و ادامه دار می گردد.

در این سیر برای انسان، تفکرات، معمار ساختارها و زبان سخن گویی و تعیین کننده ی مسیر حرکت او می باشد.

در ابتدای شروع لژیون استاد از رهجوها بابت شرکت در جشن گلریزان تشکرکردند و فرمودند: ان شاالله این کمک هایی که کردید چند برابرش به زندگی شما برگرددو نیز نکاتی را در مورد ورزش و شرکت در پارک متذکر شدند:

ابتدا رهجوها را برای ورزش و حضور در پارک تشویق کردند و فرمودند ورزشبرای رهجوی سفر اول لازم است و برای رهجوی سفر دوم هم لازم است اما برای سفر اولی حتماًحتماً لازم است و باید برود و نکته ی دیگر در مورد جهان بینی ورزش بود که بایدحرمتی که این جا در کنگره برقرار است در پارک هم حتماً باید آن حرمت برقرار باشد ونباید هر جور که دلمان خواست رفتار کنیم و نباید لژیون تشکیل داد نه با راهنما و نهبا خودتان، رشته ی ورزشی هم انتخاب کنید و اگر بچه ای دارید که  می خواهد در ورزش پارک شرکت کند حتماً باید عضوکنگره باشد و کارت کنگره را داشته باشد.



"به نام قدرت مطلق الله"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/9/18 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی ماشین» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان گران مایه ی استاد کمک راهنما سرکار خانم وجیهه"

بعضی انسان ها گاهی اوقات با زبان یا نگاه دیگران را مورد آزار و اذیتقرار می دهند که این ها انسان های نادان و جاهلی هستند، زیاد به این ها در زندگیتوجه نکنید، ما در وادی اول یاد گرفتیم به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهاییفکر نکنیم و چه چیزهایی را در زندگی مورد توجه قرار دهیم و چه چیزهایی را ندهیم؛وقتی یک نفر به شما توهین می کند این مهم است که آن را چطوری برای خودتان تفسیرکنید، یکی این که به دل بگیرید و ناراحت شوید و یا اینکه بگویید او آدم جاهلی استو کی بوده که اصلاً این حرف را زده و بگویید خودم کی بودم که باید این حرف را میشنیدم یا آن حرفی که به من زد ارزش ناراحت شدن و حرص خوردن را ندارد، 99 درصد آنچیزهایی را که ما در زندگی برای خودمان ملاک می کنیم و می خواهیم از آن کاه کوهبسازیم، اصلاً ارزش ندارند و واقعاً همان کاه است و نباید نگاهشان کرد.





آگاه باشید که خداوند در هیچ جا، همچون آنجا پرستش نمی شود که آدمی برای

خدمت کردن به دوستانش گام بر می دارد.

روز جمعه مورخ 98/8/24 رهجوهای لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" در پارک به خوبی خدمت

 کردند، که در اینجا جا دارد از کمک راهنمای محترم سرکارخانم وجیهه و نیز همسفران خانم های

 مژگان، ملیحه، هاجر، آناهیتا، زهره،

 زهرا، نیره، اکرم، زهرا شاکریان و پرتو تشکر

 لازم را به عمل آوریم.

"خداقوت به همه ی این عزیزان"


ما اعضای لژیون سکوی پرواز روزی شاد را در کنار استاد عزیزمان سرکار خانم وجیهه و بقیه ی

 دوستان سپری کردیم.



همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/8/20

به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه با حضور گرم اعضا

با دستور جلسه جشن گلریزان» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.


استاد‌ سرکار خانم وجیهه در مورد جشن گلریزان توضیحاتی را دادند:
                   
          

                  

ما در کنگره چهار جشن داریم:

جشن همسفر، جشن راهنما، جشن اینجت اسیسنت مرزبان و جشن گلریزان اما جشن رهجو 
نداریم، 

جشنی که در آن بتوانیم به خودمان که رهجو هستیم هدیه ای بدهیم 

در جشن همسفر انتظار داریم مسافرمان بهترین کادوی ممکن را به ما بدهدو هرچقدر کادو بهتر 

و با ارزش تر باشد پیش خودمان فکر می کنیم و می‌گوییم
مسافرمان قدر و اندازه ی ما را می‌داند و متوجه است که ارزشمان چقدر است.
درواقع در جشن گلریزان هر رهجویی به خودش پاکت می‌دهد هر کسی به اندازه قدر خود درون 

پاکت می گذارد و به خود هدیه می‌دهد.


*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 99/2/29 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم ملیحه  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی نفس و جسم» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

"سخنان استاد عزیزمان خانم وجیهه"

با داشتن استواری مشکلات از بین می رود، باید حتماً اطلاعات و آگاهیداشته باشیم، با داشتن اطلاعات و آگاهی به شجاعت می رسیم، یعنی همین طوری نمیتوانیم آدم شجاعی باشیم. مثلاً در مورد مسئله ی اعتیاد، تا اطلاعاتی در مورد آننداشته باشیم نمی توانیم آن را حل کنیم، همان طور که قبل از ورود به کنگره شناختیدر مورد اعتیاد نداشتیم، نمی توانستیم آن را هم از سرِ راهمان برداریم، ما قبلاً ازاعتیاد و عملکردش بر روی جسم اطلاع نداشتم و مسافرانمان را افرادی بی اراده و می دیدیم و فکر می کردیم مردیِ مسافرمان به اراده اش است، به غیرتش است ومردیشان به این است که خودشان باید بخواهند ولی نمی خواهند، اما الان به عنوان یکهمسفر وظیفه ام این است که بدانم نقش یک همسفر چیست، کجاست و چه باید بکند در اینمسیر، آیا این همسفر می تواند بی قید و بند هر کاری که خواست انجام دهد؟

وقتی به او گفته می شود هشت ماه سکوت کن، کجاها باید سکوت کند، کجاباید حرف بزند و کجا باید عشق بورزد و کجا باید کم محلی کند. این ها را من بایدبشناسم و گرنه  مثل همان قبل هستم و نمی توانمهمین طوری شجاعت به خرج بدهم و بگویم من بدونِ جنگ و خونریزی می خواهم این جنگ رابه پایان برسانم، ما یک نبرد درونی داریم و باید اول با نبرد درونی خودمان کناربیائیم و اول خودمان را درست کنیم و بعد به سراغ درست کردن مسافرانمان برویم، اشتباهاتمن تا چه اندازه است؟ من فکر می کنم که تک تک رفتارها و حرکاتم درست است و وقتیمسافرم حرکت بی جایی انجام می دهد به او می گویم: دیگر نمی توانم تحملت کنم، مگرمی شود که بگویی نمی توانم تحمل کنم؟



"به نام پروردگار بزرگ هستی"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 99/3/19 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم ملیحه  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی پردازش» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

در ابتدای جلسه استاد موضوع مصرف سیگار را مطرح کردند و فرمودند اگرکسی مصرف کننده ی سیگار یا قلیان است، حتی اگر به صورت تفریحی هم این کار را انجاممی دهد و دیگر دوست ندارد که این عمل را انجام بدهد، اما تا کنون هم نتوانسته باخانم زهرا بیژنی مطرح کند و در لژیون سیگار شرکت نکرده است، حتماً اقدام کند.

در ادامه در مورد سی دی "پردازش" مشارکت شد:



*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 99/4/2 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی کشتی» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

سلام دوستان آناهیتا هستم یک همسفر

جناب مهندس در ابتدای سی دی می فرمایند: قبلاً در مورد لنگر کشتی رابکشید صحبت کردیم، ولی اکنون از دیدگاه دیگری در مورد آن بحث می شود. زمانی کهانسان سفرش را آغاز می کند مشکلات فراوانی بر سر راهش به وجود می آید، جناب مهندسهم می فرمایند من وقتی سفرم را شروع کردم با اینکه دیگر مواد مصرف نمی کردم و جوابآزمایشاتم هم منفی بود ولی باز هم مشکلات داشتم، پس هر کسی برایش این مشکلات هست واین طور نیست که چون مواد مصرف نمی کنی مشکلات هم تمام می شود و کلاً وجود اینمشکلات هست که باعث می شود ما به فکر درمان بیفتیم و اگر مشکلی نداشتم و در شرایطمساعدی هم بودم که به راحتی مصرف می کردم.

تجربه ی شخصی خودم این است که برادرم غرق در اعتیاد بود و زمانی که مامتوجه مصرف او شدیم او خودش قبول نداشت که یک مصرف کننده است ولی فشارهای من و پدرو مادرم که او را در تنگنا قرار دادیم و حال خودش که گاهی اوقات غش می کرد،باعث شدبه فکر درمان بیفتد و خودش هم می گوید اینقدر شما من را در تنگنا قرار دادید ودیگر توان زندگی کردن را نداشتم که به فکر ترک افتادم. و در ادامه جسم انسان به یککشتی تشبیه شد و از تمثیل ها مانند قرآن استفاده می شود تا بهتر قابل درک باشد،مثل حس بویایی که نمی توانی برای دیگران تعریفش کنی و باید از تمثیل برای آناستفاده کنی، پس جسم انسان کشتی و نفس انسان هم پرنده ای است که بر آن کشتی سوار است.


و در ادامه بخوانید.



"به نام قدرت مطلق الله"

*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 99/4/16 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی عقلانیت» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

سلام دوستان آناهیتا هستم یک همسفر

ابتدای سی دی  در مورد تمثیلهای جسم صحبت شده و اینکه "بَلَد" هم  که در قرآن آمده تمثیلی از جسم ماست و در گذشتهبزرگان خیلی توجهی به جسم نداشتند و بیشتر صحبت هایشان بر روی روح بوده و گفته شدهکه در مسیحیت برای اینکه روحشان را پاک کنند، جسمشان را شکنجه و عذاب می دادند تابه پاکی روح برسند، در صورتی که اینجوری روح بیشتر آسیب می بیند و پریشان می شودولی اگر در حد روزه گرفتن و یا رژیم ساده باشد حتی برای بدن نیاز هم هست و اینجسمی که می خواهیم با آن 70 الی 80 سال عمر کنیم باید به آن اهمیت بدهیم و بایدجسمی متناسب داشته باشیم و برای کاهش وزن هم استفاده از روش دی اس تی و پله پله کمکردن بسیار تأثیرگذار هست.



"به نام خالق موج و ذره"

"سخنان استاد کمک راهنمای محترم خانم وجیهه"

بحث امروز ما در مورد انرژی و اینکه چه چیزهایی می تواند سطح انرژیما را پائین بیاورد است. همه ی ما به صورت ذاتی انرژی داریم و مثل گوشی موبایلکه آن را به برق می زنیم و شارژ می کنیم؛ ما انسان ها هم، شب در زمان خواب ازانرژی های کیهانی، انرژی کسب می کنیم و باید سعی کنیم انرژی خودمان را هدر ندهیمتا بتوانیم به درستی از آن تا هنگام شب استفاده کنیم، حال چند نمونه از این مسائلرا کمی باز می کنم و در موردشان صحبت می کنم:


لطفاً در "ادامه مطلب" بیشتر بخوانید.


*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 99/4/30 به استادی کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سی دی حذف» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند.

الهامات و القاهات مثبت و منفی زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند،الهام مثبت باعث می شود که من کار خیر انجام بدهم و الهام منفی هم به سمت کار منفیتشویق می کند. مثلاً می گوید اگر سر کیف این خانم هم رفتی ایرادی ندارد، پس انساندر اینکه حرف کدام الهامات و القاهات را گوش دهد اختیار کامل دارد.



به نام قدرت مطلق

پیام کمک راهنمای محترم خانم وجیهه به همسفر خانم ملیحه:
خانم ملیحه عزیز در اراده خود به جهت انجام کار ها هیچ هراسی به خود راه ندهید و پیش بروید زیرا جلودار واقعی آن خداوندی است
که ناممکن هارا در برابر شما ممکن میکند.



خانم ملیحه عزیز تولد یک سال رهایی شما و مسافر محترمتان را صمیمانه تبریک میگوییم و از خداوند متعال برای شما آرزوی تداوم در رهایی و طی کردن پله های ترقی در کنگره 60 را آرزومندیم
از طرف اعضای لژیون سکوی پرواز





هزاران تبریک برای شما



به نام قدرت مطلق 

پیام کمک راهنمای محترم خانم وجیهه به همسفر آناهیتا:
شما تنها نخواهید بود ما برای آنچه شما در پی آن هستید
آرزوی بسیار با ارزشی از نظرات الهی داریم و امیدواریم که زمستان خوبی داشته باشید.
 تاریخ تولد: 99/07/03




هزاران تبریک

لژیون ۱۲ شعبه میرداماد
۱۲ آبان ۹۹  راس ساعت ۱۷ به صورت حضوری آغاز به کار نمود‌.

سخنان پر بار کمک راهنمای محترم خانم وجیهه:
سلام دوستان من وجیهه هستم کمک راهنما یک همسفر
هفته دیگر هفته گلریزان است.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

لینکدونی گروه کانال تلگرام dungperwendmon ایران سلامت | مرجع تخصصی سلامت, بهداشت | H کاهش پینگ serojamport لباس مشکی محرمی مردانه و زنانه با جنس واقعی درجه A { عمده و تکی } eatnidewdti موزیک شریان من و نـوشته هایم